کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

یعقوب یسنا

    

 
حق امر و نهی به‌گوینده‌گان یک زبان را داریم؟

 

 

 

می‌خواهم این یادداشت را با این پرسش طرح کنم که تا چه‌اندازه حق داریم بر اهل یک زبان بگوییم این‌گونه سخن بگو و این‌گونه سخن مگو یا این واژه را در هنگام سخن‌گفتن و نوشتن به‌کار ببر و این واژه را به‌کار مبر؛ یعنی درکل امر و نهی کنیم!


در افغانستان حداقل سه زبان وجود دارد که نسبت به‌زبان‌های دیگر، گویشوران زیاد دارد که زبان فارسی، پشتو و اوزبیکی است.
زبان پشتو و زبان اوزبیکی زبان دو قوم بزرگ افغانستان است. اما زبان فارسی زبان بیناقومی است و اکثر مردم افغانستان از این زبان در مکالمه‌های ارتباطی و اجتماعی خویش با اقوام دیگر استفاده می‌کنند.
از نظر قومی، زبان فارسی زبان مادری تاجیک‌ها و هزاره‌های افغانستان است که این دو قوم از جمع چهار قوم بزرگ و پر جمعیت افغانستان است.


اما سخن این‌جا است که امروز، مداخله‌های فرهنگی و زبانی از اهل یک زبان نسبت به‌گوینده‌گان و اهل زبان دیگر صورت می‌گیرد؛ آیا این مداخله‌ها درست است یا توهین به‌گوینده‌های یک زبان می‌تواند تلقی شود و در ضمن طوری وانمود شود که گوینده‌های آن زبان را احمق خطاب کنیم!
در این پسین‌ها از جمله حکمتیار صاحب که زبان شان پشتو است و تعدادی از بزرگواران دیگر که به‌نوعی به امیر حزب اسلامی ارتباط دارند، امر و نهی‌های به فارسی زبانان افغانستان صادر می‌کنند که گویا این امر و نهی‌ها زبان‌شناسانه و فرهنگی است.


اما از نظر زبان‌شناسی و فرهنگی درست این است که این امر و نهی‌ها اشتباه است و اساس علمی، زبان‌شناسی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی ندارد؛ مداخله و توهین نسبت به‌گوینده‌گان و اهل یک زبان و فرهنگ است.
از نظر علم زبان‌شناسی هیچ‌کس حق ندارد قاعده و قواعد یک زبان را چه از نظر دستوری و چه از نظر ارزشی بر زبان دیگر تحمیل کند و به گویشوران یک زبان بگوید این‌گونه سخن بگو و این‌گونه سخن مگو. زیرا زبان‌ها قاعده و قواعد خود را دارند و هویت مستقل دارند؛ در ضمن واقعیت و درستی هر زبان بر اساس چگونگی گفتار گویشوران یک زبان سنجیده می‌شود نه بر مبنای پیش‌فرض‌های ما.


چنین حکم‌های از دو امر بیرون نیست؛ یا صادرکننده این‌گونه حکم‌ها نادان و از علم بی‌خبر استند که بنابه نادانی به‌خود حق می‌دهند تا نسبت به‌چگونگی گفتار و نوشتار گوینده‌گان یک زبان مداخله کنند، یا این‌که می‌دانند این‌گونه حکم‌ها اشتباه است اما می‌خواهند از روی قصد گوینده‌گان یک زبان را توهین کنند و به‌نوعی احمق خطاب کنند.
عرض این است که یک فارسی زبان این حق را ندارد که به گوینده‌گان زبان‌های دیگر بگوید که این واژه‌ها را در زبان‌تان به کار ببرید و این‌را نه؛ یا این‌که در رویکرد واژه‌سازی و واژه‌گزینی آن زبان مداخله کند که چرا این‌گونه واژه‌سازی یا واژه‌گزینی می‌کنید.


مثلا یک فارسی زبان حتا یک زبان‌شناس فارسی زبان این حق را ندارد که به‌گوینده‌گان زبان پشتو کشور و زبان‌شناسان شان بگوید که شما چرا واژه عربی "خلق" را "خلک" می‌نویسید و تلفظ می‌کنید یا واژه "صلح" عربی را چرا "سوله" می‌نویسید و می‌گویید.


این‌گونه امر و نهی‌ها غیر اخلاقی است، بیانگر تعصب و عصبیت ما است؛ بهتر است جراات و توانایی اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی خویش را بالا ببریم تا بتوانیم فرهنگ همدیگرپذیری، مدارا و رواداری را یاد بگیریم و بدانیم که وحدت در توافق بر کثرت امکان‌پذیر است؛ وحدت با حذف کثرت و یک‌سان‌سازی هرگز ممکن نیست، موجب خشونت می‌شود.

 


با درود و مهر
یعقوب یسنا

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۹۶    سال  سیـــــــــزدهم          سنبله   ۱۳۹۶         هجری  خورشیدی         شانزدهم سپتمبر  ۲۰۱۷