کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کامل انصاری 

    

 
داستان فیل  
دریادمانده های سنایی غزنوی و جلال الدین محمد بلخی

 
 
 

         

چشم انداز داستان فیل درتاریکی  ، دردوکتاب (  حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی ) به نشررسیده است . این داستان را نخست حضرت سنایی غزنوی به بحث کشیده و خداوندگار بلخ ازاین سروده الهام گرفته داستان را به عین معنی و به محتوای دیگری سروده اند که هردو داستان ازلحاظ مفاهیم عرفانی و ادبی و معنوی ارزش های عظیم دارد .

طوریکه گفته آمد داستان ازلحاظ مقاهیم عرفانی و قبول اندیشی یکسان جلوه میکند . اما ازنگاه محتوا و کلام آفرینی تفاوت هایی نهفته است که هردو متن درست و بجا و به نزاکت های عرفانی آراسته می باشد  . بطور نمونه فیلی که ازهندوستان آورده شده نزد حضرت سنایی غزنوی درشهرکورها بوده که دریکی ازشهرهای « غور » موقعیت دارد . اما ازدیدگاه مولانا ، فیل دریک محل تاریک نگهداشته شده است تا خلایق به تماشای آن بروند ..

نابینایانی که درشهرکوران غور بودند چند کس محدود انتخاب شدند تا ازاین حیوان حیرت آوردیدن کرده و بعد برای دیگران حکایت بدارند . نا بینایان سه قسمت پیل را که مراد ازخرطوم ، گوش و دست و پای باشد لمس کردند و به دیگران ابلاغ داشتند . آنکه دست  اش به گوش پیل رسید آنرا شبیه گلیم درشت وفراخ دانست . آنکس که به خرطوم پیل دست زد آنرا هممانند ناودان دانست . آنکه بردست و پایش لمس کرد آنانرا مخزوطی شکل عمودی تصویرکرد .

حضرت سنایی غزنوی میفرماید :

  

بود شهری بزرگ درحد غــور            وندران شهرمردمان همه کــور

پادشاهی درآن مکان بگــذشت            لشکرآورد و خیمه زد بر دشت

داشت پــیلی بزرگ بــا هیبت             از پی جــاه و حشمت و صولت

مــردمان را ز بهـر دیدن پــیل            آرزو خاست زانچنان تــــهویل

چند کـور ازمیان آن کـــوران             بر پیل آمدند ازآن عـــــوران

تا بدانند شکل و هیات پـــیل               هریکی تازیان درآن تعــــجیل

 

آنکه دستش بسوی گــوش رسید          دیگری حـــال پیل ازاو پرسید

گفت شکلیست سهمناک و عظیم            پهن و صعب و فراخ همچوگلیم

 

وانکه دستش رسید زی خرطــوم           گفت گشتست مـــرمرا مــعلوم

 راست چون ناودان میانه تهیست             سهمناک است و مایه ء تبهیست

 

وانکه را بــد ز پیل ملمـــوسش          دست و پای سطبرچون بوءسش

گفت شکلش چنانکه مظبوط است           راست همچون عمود مخروط است

مراد ازشهرکوران درسروده حضرت سنایی ، کورمادرزاد نبوده است زیراکه درهیچ  ناحیه جهان برشهری که همه ی سکنه ء آن نابینایان باشد بخاطرنمی آید .  بلکه این آدم هایی که درشهرکوران غور میزیستند ،همه با اندیشه های کوری و نادانی عمل مینمودند . عقل  و خرد هستند که اندیشه سازفکرباشند تا استوارانه راه را ازچاه تمیز بدارند . . اگرایشان دیده بصیرت میداشتند همچون نادانان خویشتن را به جوال نمی انداختند و حرکات کورکورانه را روا نمی دیدند . 

هـــیچ دل را ز کــــلی آگه نـــی     علم با هـــیچ کــور هــــــمره نـی

جملگی را خیال های مــــحال            کرده مانند غــتفره به جــــــوال

ازخــدایی خلایق آگــــه نیست         عقلا را دراین سخن ره  نیست   (۱)  

غتفره = عتفر =  نادان و ابله و احمق را گویند .  

 

اکنون میرویم به سراغ جلال الدین محمد بلخی که « فیل را درتاریکی » با چه زیبایی ازسروده حدیقه الحقیقه به ارمغان می گیرد. بدون شک مولانای بزرگ آن سروده سنایی غزنوی را آب و تاب ادبی و چاشنی عرفانی دیگر میدهد . مولانا بجای سه قسمت پیل ، چهار بخش آنرا به بحث میکشد و تخت پشت فیل را هم ذکرمی دارد . سنایی غزنوی فیل را به شهرکوران به بحث میکشد و مولانا فیل را دریک محل تیره و تاریک مشاهده  میکند . .

مولانا میفرماید :

پیل انــدرخــانه تاریک بـــود           عــرضه را آورده بودندش هــنود

از بــــرای دیدنش مــــردم بسی       انــدر آن ظلمت هــمی شد هرکسی

دیدنش با چشم چــون مــمکن نبود      انــدران تاریکی اش کـف می بسود

 

آن یکی را کف به خـــرطوم اوفتاد       گفت هــمچون ناودانست این نهاد

آن یکی را دست برگـــوشش رسید      آن برو چــون باد بیزن شد پدید

آن یکی را کف چو برپایش بسود           گفت شکل پیل دیدم چــون عمود

آن یکی بــــرپــشت او بنهاد دست      گفت خود این پیل چـون تختی بدست

 

از نــظرگه گـــفتشان شد مـــختلف     آن یکی دالش لـــقب داد این الف

درکــف هــریک اگـر شمعی بدی         اختلاف ازگــفت شان بیرون شدی (۲)

فرزانه گان ادب را باوربرآنست که کتاب حدیقه الحقیقه حضرت ابوالمجد مجدود ابن آدم سنایی غزنوی  درایجاد یادمانده های عرفانی پسین همچون تحفه العراقین خاقانی شروانی ، مخزن الاسرار نظامی گنجوی  و مثنوی معنوی جلال الدین محمد بلخی اثر مستقیم داشته است . همچنین مورد الــهام نورالدین محمد عوفی ، نجم الدین ابوبکرعبدالله بن محمد شاهوارالاسدی و شیخ فرید الدین عطارنیشاپوری قرارگرفته است .  (۳)

 

یادداشت ها :

۱ــ    کتاب حدیقه الحقیقه حضرت سنایی غزنوی ــ صفحه های ۴۵ و ۴۷ چاپ اول تهران سال ۱۳۸۸ با   تصحیح عزیزالله علی زاده ، 

۲ــ     مثنوی معنوی جلال الدین محمد بلخی ــ دفترسوم صفحه ۳۸۴ ـ- نسخنه نیکلسن مقدمه محمد عباسی

۳ــ     کتاب حدیقه الحقیقه صفحه ۱۵ مقدمه محمد عباسی

 

 

  آگست سال ۲۰۱۳ میلادی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    211       سال نهم           دلو/حوت             ۱۳۹۲  خورشیدی      اول مارچ ۲۰۱۴