کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

کامل انصاری

 
 
 یلـــدا
  شب خانه و خانواده
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند
                                                            (منوچهری دامغانی )

 
 

 

یـلـــدا شب زایش نور و روشنایی

یـلـدا شب اول چــله ی زمستان

یـلـدا  دراز ترین شب  سال

یـلـدا تاریک ترین شب

یـلـدا  یک پدیده ء سنتی و طبیعتی

یـلـدا  بروزن فردا شب عاشقان و دلباخته گان

یـلـدا شب نحس و نا مبارک

یـلـدا شبی که سردی زمستان می آغازد

یـلـدا شب خانه و خانواده

یـلـدا شب  زایش و تـولـد

یـلـدا شب قصه و مایده

یـلـدا شب رنج و محنت است

یـلـدا آغازگر آسایش و خواب و آرامش

 

یـلـدا بروزن فردا شب درازدامنی است که آفتاب به بـرج جدی تحویل می کند . وقتی که  فصل پاییز با آخرمی رسد ، اول جدی نخستین روز زمستان است که شب یلدا با تاریکی چهارده ساعته خود می آغازد .

ازدور دور تاریخ ، نیاکان ما فصل های سال را نظر به وضعیت آب و هوا ، درازی و کوتاهی ، سردی و گرمی ، بـری و بحری جشن می گرفتند تا مراسم « شکرگزاری  » فصل ها را ازطبعیت و خالق طبعیت داشته باشند .

فصل اول سال که با نوروز می آغازد ، با مراسم خاصی درمیان عامه با گرمجوشی برپا میگردد . بعد ها شاهان و سلاطین  نیز دراین مراسم اشتراک میکردند . دراین فصل که تمامی عناصرطبعیت ازانسان تا حیوان ،ازهوا تا زمین، ازخاک تا باد ، ازسبزه و گیاه تا خزنده گزنده همه جان می گرفتند . سرسال نو عجیب هنگامه  ای دارد !  دراین وقت تمام عالم و آدم به یک جهش و زایش و جنبینده گی هستند . سبزه ازدل خاک بدرمیشود ، انسان به کارو فعالیت برزوی زمین می جـقـد ، پرنده  های مهاجر می کوچند ، حیوانات بارورمیشوند و بالاخره یک فعالیت عمومی درسراسرکره ء ارض نمایان میگردد .

درفصل تابستان که کمترارجشن تابستانی یاد شده نیزیک حالت خوشحالی بروز میکند و همه چیز به بخته گی میرسد . سردرختی و زیردرختی به قوام می آید که دراین گـرمای تابستان یک شوردیگری درمدارطبعیت بوجود می آید .

فصل خزان یا پاییز موسمی است برگ ریزان . دراین فصل آدم ها و حتی حیوانات آماده گی دارند تا تمام فـرآورده های تابستانی را جمع بندی کنند و یک قسمت آنرا برای فصل سردی زمستان بشکل آذوقه تهیه دیده میشد . .

چون حاصلات را جمع آوری میکردند یک نوع فرحت و خوشی دست میداد . این موسم سال را نیزجشن میگرفتند و هرمنطقه با فرآورده ها و آذوقه های خویش یک محل معین جمع شده مراسم شکرگزاری را بجا میکردند . در میان نیاکان ما این مراسم بسیار ساده بود که بعد ها شاهان و سلاطین نیز دراین محافل سهم میگرفتند و با هـدایا و تحفه ها با خنچه های زرین و نقره یین آراسته میشد و پیشکش شاهان میگردید .

جشن پاییزی را « جشن مـهـرگان » نام کرده اند . زیرا که جشن مهرگان  ازکلمه « مـهر» می آغازد  مهر به معنی نور ، خورشید و خدای روشنایی باشد .  جشن مهرگان پس از جشن نوروز بزرگـترین جشن سال است  که از۱۶ تا ۲۱ مهر ماه ادامه دارد . جشن مهرگان با وسعت گسترده درحوزه قلمرو آریانای بزرگ برگزار میشد . سروده منوچهری دامغانی شاعرسده پنجم هجری  گفته های مانرا صادق است .

 

برخیزآن ای جاریه پرکن قـدح دربادیه

آراسته کن مجلسی ، ازبلخ تا ارمـــنیـیه

          آمــد خجسته مهرگان جشن بزرگ خسروان

          نارنج و نــار و اقـــحوان  آورد ازهـر ناحیه

درپیرامون جشن نوروز و جشن مهرگان حرف های ناگفته بسیار است که دراین بحث نه گنجد. . چون نوشته درباره شب یـلـدا است میرویم  به سراغ فرهنگ ها :

یلدا بروزن فردا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد . یلدا درازترین شب هاست .  درآن شب و یا نزدیک برآن شب ، آفتاب به برج جدی تحویل میکند . آن شب را گفته اند که بسیاریک شب شوم ، نحس و نا مبارک باشد . برخی را باوربرآنست که شب یلدا یازدهم جدی و نام یکی ازملازمان عیسی علیه السلام بوده است .  (۱)

یـلـدا کلمه سریانی می باشد که معنی میلاد و وقت ولادت باشد . زمان ولادت حضرت عیسی(ع)

را گویند . درزبان فارسی یلدا شبی را میگویند که  ازآن شب درازترنباشد ، و آن شب آخرپاییز . یعنی شب اول زمستان است . شب اول دی ماه که شب اول چله ء زمستان و درازترین شب ها که قریب چهارده ساعت میباشد . (۲)

فرهنگ جهانگیری هم این شب را درازترین شب سال میداند . و یلدا شبی باشد که درآن شب تحویل آفتاب دربرج جدی است .

تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است

تو شمع فـــروزنده و گــیتی شب یـلـدا

( امیرمــعـزی )

شب محنت من ز امداد فکرت

درازی شب های یلدا گـرفـته

                                                             (انوری ابیوردی )

چون حلقه ربایند به نیزه تو به نیزه

خال اررخ  زنــگی بزدایی شب یلدا

(عنصری بلخی )(۳)

 دیدمش خرم و خندان قدح باده بدست      وندر آن آیینه صد گونه تماشاه میکرد

 گفتمش سلسله ء زلف بتان ازپی چیست    گفت حافظ گله یی ازشب یلدا میکرد

 

یـلـدا یعنی نماد جمع شدن خانواده دراین شب . یا بزبان دیگرمیتوان این شب را شب خانه و خانواده نامید . زیرا دیگرجشن های فصل سال همه جشن های عامه بوده که بعد ها سلاطین و درباریان درآن اشتراک کردند . اما شب یـلـدا یا نخستین شب چله زمستان بدورخانواده چرخ میخورد .یـلـدا درروند تاریخ نظربه محیط جغرافیایی و فرآورده های تولیدی فرق میکند . درهزاره های پیش « یلدا » سمبول تولد نورو روشنایی بوده است که آنرا به زردشتیان و آیین آن نسبت داده اند. اهورا مزدا درهنگامیکه براهریمن تسلط یافت و پیروزشد ، سروده ها و اوراد آیین زردشتی به نیایش درمی آمــد و اهریمن پلشت خوی که نماد تاریکی و تاریک اندیشی بود دراین شب به پایان میرسید و نحست او نیز ازمیان برمیخاست . زردشتیان درجواراجاق خانواده گی دورهم می نشستند و سروده های شانرا میخواندند و آتش می افروختند تا شب دیجور یلدا را به پایان برسانند.  به باورزردشتیان خورشید مهرگسترکه سمبول آشتی و صلح پسندی است نمودارمیشد . قبلاُ تذکررفت که یلدا به معنی « تولد  یا ولادت » می باشد . مراد ازآن زایش نورو روشنایی در سراسرنیم قاره شمالی بوده است . میلاد خورشید زمانی صورت میگرفت که سرآغاز سردی زمستان بود . البیرونی دانشمند سده پنجم هجری از یلدا بنام  « میلاد اکبر » یاد کرده است .

شب یـلـداکه تولد را تداعی میکرد به آیین عیسوی شب تولد حضرت عیسی ثـبـت گردید و هم برخی را باوربرآنست که یلدا نام  یکی ازبالکه های حضرت عیسی بوده باشد.

درکشورهای پارس ، خراسان و ماوراء النهرشب یلدا با مراسم ویژه یی تجلیل میشود که دراین شب خانواده ها با هم جمع میشوند و تا صبحگاهان  درآن شب دراز دامن می نشینند و با خوردن میوه های خشک زمستانی همچون :کشمش ، سنـجید ، جلغوزه ، مییز ، بادام ، پسته و چارمغز سفره ی یـلـدا را رنگین میساختند .  این مراسم مانند مهرگان و جشن سده عام نبوده ، بلکه مخصوص هرخانواده بود که با هم  « شب نشینی » میکردند  وازخوراکه ها نوش جان میداشتند البته این شب نشینی درفضای گرم و با دلهای گرم صورت میگرفت . ازگذشته های دورکه  درمیان اطاق خانواده آتش برمی افروختند همه خرد و بزرگ دورآتش جمع میشدند . بعد ها که تمدن شهری بروزکرد گرمای شب یـلدا و دیگر شب های چله زمستان توسط تابه خانه ها گرم میشد . درکشورما صندلی رواج پیدا کرد که تمام اعضاء خانواده دورصندلی می نشستند و روی صندلی ازاین میوه ها جمع میگردید و خانواده با شوروشعف این شب را استفبال میکردند و درآن شب دخترهای خانه با داریه وچنگ و چک چک شب را تجلیل می نمودند .سفره چله زمستانی ، برعلاوه خشک باب ، میوه های تازه نیزکه پس از فصل پاییز پابرجا  بود  تهیه میگردید مانند انار، به ، ناک تیرماهی ، خربوزه ارکانی ، انگور طایفی و تربوز که خاصه شب یلدا بود نوش جان میشد . (۴)

درحقیقت این شب که طویل ترین شب هاست ( چهارده ساعت )، شب خانه تکانی کینه ها و آز ها بوده است که با درخشیدن نورو روشنایی، خانواده ها درفضای مهرگستری با هم شب را به پایان می رسانیدند .

درشب اول زمستان خانواده ها که میزبان یـلـدا بودند از مهمان درازدامن سخت پذیرایی میکردند  که  برعلاوه خوراکه های مختلف و لذت بردن ازمهمان ، درشب نیشیی شان قصه خوانی و قصه گویی و لطیفه پرانی نیزمروج بود . رسم و آیین کتابخوانی نماد دیگر این شب است که دردوره های اسلامی ، خانواده ها با خواندن شاهنامه ها ، داستان های هزارو یک شب  و دیگر منظومه های حماسی و یا عشقی مبادرت میورزیدند . خانواده های کم سواد با قصه افسانه آمیز کتب ورقه و گلشاه و نجمان شیرازی بسنده میکردند . خوردن ، خوشی کردن ، گرمجوشی خانواده ها ، قصه خوانی ها و زدودن کینه ها همه ره آورد یک باروری و تولد دیگر و آغاز خوشی ها درفضای پرازمیمنت و نیک اندیشی بود که درشب یلدا تجلیل بعمل می آمـد ..

اوستا کتابیست کهن و دیرپا که کلمه « سرد » به فتح اول و دوم بکاررفته است . این کلمه درعربی و فارسی به همان شکل باقیمانده که با سکون ری تلفظ میگردد . سرد به معنی آغازین فصل زمستان است . درفصل سرمای زمستان آهـورامزدا برآهـریمن پلشت خوی فایق میگردد.

طوریکه گفته شد نیاکان ما هرفصل سال را جشن میگرفتند که درگذشته ها جشن تابستانی هم موجود بوده که درنیمه سال که اول تابستان بود جشنی بنام « مــید شمه » با مراسم و گرمی تابستان رونق میگرفت .  « ســــنه » به معنی سال که درعربی معرب « شــمه » میباشد .

باید یاد آورشد که « جشن تابستانی » درهیچ یادمانده فرهنگی و یا تاریخی سراغ نمیشود، اما اوستا این کلمه را استعمال میکند که آغاز سال شمه ازکوتاه ترین روزهای سال ، یعنی روز اول زمستان بوده ودرنیمه سال که اول تابستان است جشنی بنام « مید شمه » یا جشن نیمه سال و یا  « جشن تابستانی »  برپا میگردید .

 نیمه دیگرسال که چله زمستان باشد ، جشنی برپا میشد بنام«  مـید یاره » یا جشن نیمه سالی که ما امروز بنام « شب یلدا »  ازآن تجلیل میداریم . چون«  یاره » به معنی « سال » میباشد که با کلمه « اییر » انگلیسی و آلمانی همخوانی داشته است که بدین صورت  « مید یاره »  معنی نیم سال را تداعی میکند .مید شمه و مید یاره دو انقلاب تابستانی و زمستانی بوده است .  (۵)

یـلـدا را شب عاشقان و دلباخته گان نامیده اند . این چه رمزی بین شب یلدا و عاشق و معشوق نهفته است ؟ تصوربرآنست که عاشق و معشوق کوشش دارند تا دراین شب درازکه سمبول نورو روشنایی هست و هم شب درازی است که اگر باهم یکجا شوند ازهمیدیگربهره ورشوند . یا بزبان دیگر ایشان میتوانند دراین شب بیشتر باهم به وصال برسند .

گفتمش سلسله زلف بتان ازپی چیست

گـفت حافظ گـــله ای ازشب یـلـدا دارم

بـناءُ طویل بودن شب عاشقان نیک و مبارک است . «  شب عاشقان بیدل چه شب درازباشد » دراین شب که دوهفت ساعت را سپری میکند ، برای عاشق و معشوق بسنده نبوده است و میخواهند بازهم شب درازی داشته باشند و چیزی که باعث خلال اوقات شان میشود ، مرغ سحر است و یا آذان موءذن که هردو باعث دوری وصال می گردند .

« مرغ سحرتو گم شوی ، یاربدین بهانه رفت »

شب یـلـدا را نا مبارک و نا میمون خوانند . این مسله شاید هم درست نباشد .چون شب همیشه تاریک است ، بشکل یک هیولا درآمـده که ترس و وحشت خلق میکند. چون شب نماد سیاهی و سمبول وحشت آفرینی است که شاید بجا نبوده باشد. زیرا شب هست که روزخلق میشود . پس ازهرتاریکی یک روشنایی موجود می باشد . این تضاد درمیان تمام عناصرطبعیتی بشکل مداوم پذیرفته شده است . همانگونه که ما جنبنده گان روی زمین به استراحت و آرامش ضرورت داریم که مراد ازشب است . فصل های سال نیزپس ازکارو فعالیت و چرخش شان به استراحت احساس میدارند . شب های زمستان و یا فصل زمستان درحقیقت فصل خواب و آرامش می باشد برای طبیعت . شب یـلـدا آغازگر این آرامش برای انسان ها بوده است .

همچنان ازطرف شب برخی ازجنبنده گان و زنده جان هایی که درایام روز خوابیده اند ، درشب برمی خیزند و درجستجوی قوت و لایقوت شان درحرکت میشوند . حرکات این نوع زنده جان ها است که درشب ترس و دلهره  بارمی آورد .

پس می توان با جرﺃت بیان کرد که هرفصل سان، هـرذیروح ، هرعنصرطبعیت، هرموجود بحری و بری همه بیک حکمتی و معنایی خلق شده اند. این همه پدیده ها با هم جمع شده و مشتاقانه با یکدیگر پیوند نا گسستنی دارند  درپهنای طبعیت و درفضای لایتناهی و یا به سخن دیگر ازکف خاک تا عرش معلی همه دارنده رمـزو رازحکمتی هستند . دراین باره سروده ی ازالکسندرپوپ فیلسوف معاصرانگلیس می آوریم :

 

پهنه طبیعت جـز هـنرنیست که بردیده گان تو نا پیداست

زنده گی مجموعه ء فرصت هاست که تو رهـگذار آنرا نمی دانی

نا هـمآهـنگی ها همه موزونند ، اما تو به خطا می پنداری

شـــرهای جـزیی خیر های کلی اند

یک حقیقت مسلم است

هـرچه هست درست و بجاست

 

 

 

یادداشت ها درباره شب یلدا :

 

۱ــ    برهان قاطع ابن خلف تبریزی صفحه ۱۲۳۸ براساس نسخه موءرخه ۱۰۶۳ هجری قمری بقلم محمد عباسی ــ موسسه مطبوعاتی فریدون .

۲ــ     فرخمگ معین جلد ۴ صفحه ۵۲۷۰ چاپ تهران سال ۱۳۷۱ ــــ فرهنگ عمید جلد دوم صفحه دوهزار چاپ ششم  موسسه انتشارات امیرکبیر سال  ۱۳۶۴

۳ــ   فرهنگ جهانگیری جلد دوم صفحه ۱۶۷۵  ــ ویراسته دکتررحیم عفیفی

۴ــ     خربوزه ارکانی و انگور طایفی میوه های زمستانی اند . خربوزه ارکانی ( ترکمنی ) درنواحی شمال کشورمانند اندخوی و شبرغان تولید میشود این نوع خربوزه پوست بسیارضخیم و درشت دارد و مغزآن نیز لک است که بسیارشیرین می باشد. انگورطایفی طوریکه ازنام آن پیداست احتمالاُ  تخم آن ازطایف کشوریـمـن به خراسان آورده شده باشد . این نوع انگورمعمولاُ درتاکوی ها و زیرخانه های سرد برای خوراک زمستان نگهداری میشود .

۵ــ     دراین باره بنگرید به کتاب سالماری درایران ــ نوشته اصلان غفاری چاپ دوم سال ۱۳۷۹  شهر تکساس ، ایالات متحده امریکا صفحه های ۹  و  ۱۰  .

 

( بیست و یکم دسممبرمطابق شب یلدا سال ۲۰۱۳ میلادی )

  

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۲۰۷       سال نهــــــــــم                      جدی   ۱۳۹۲                اول جنوری   ۲۰۱۳