کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

کودکان در دفاع از حقوق هندوها و سیکهـ ها

 
 

نامه ای به وکلای پارلمان افغانستان که امروز در گردهمایی کودکان مقابل پارلمان توسط میترا وحیدی خوانده شد

 
 

 
 

چهار شنبه ۱ ژانويه ۲۰۱۴, بوسيله‌ى کابل پرس خبری

نامه ای به وکلای پارلمان افغانستان که امروز در گردهمایی کودکان مقابل پارلمان توسط میترا وحیدی خوانده شد.

من دختری ۱۱ ساله هستم و از سیاست چیزی نمی‌‍دانم. این روزها از تلوزیون می‌بینم که حرف‌های زیادی درباره‌ی هندوها و سیکهـ ها زده می‌شود. از پدر و مادرم پرسیدم که آن‌ها چه می‌خواهند؟ آن‌ها گفتند ما خبر نداریم! وقتی رفتم مکتب، از معلم خود پرسیدم که چرا هندوها و سیکهـ ها هر روز اعتراض می‌کنند؟ آن‌ها از دولت چه می‌خواهند؟ معلم ما گفت که حق‌شان را می‌خواهند. باز پرسان کردم اگر حق‌شان را نمی‌دهند، چرا به کشور خود نمی‌روند؟ معلمم گفت، عزیزم، این‌ها از همین کشور هستند و سابقه‌ی بسیار زیادی در این کشور دارند. مثل دیگر مردم این سرزمین عسکری کرده‌اند، مالیات می‌دهند و تذکره دارند.

باز پرسان کردم کدام حق آن‌ها را خورده‌اند، معلم صاحب؟ گفت دخترم، بعضی خدانترس‌ها خانه‌ها و دکان‌های شان را گرفته‌اند. جایی که مرده‌های خود را می‌سوزانند را گرفته‌اند و نمی‌گذارند که مرده‌های خود را بسوزانند. گفتم معلم صاحب، چرا مرده‌های خود را می‌سوزانند، ما که داخل قبر می‌گذاریم؟ جواب داد، عزیزم، دین آن‌ها فرق می‌کند. در تمام دنیا دین‌های زیادی هست که هر کدام مراسم‌شان فرق می‌کند. در دیگر کشورها چند دین هست که طرفداران هر کدام کار خود را می‌کنند. معلم صاحب، وقتی مراسم‌شان فرق می‌کند، با هم جنگ نمی‌کنند؟ گفت نه، وقتی همگی برای یکدیگر احترام بگذارند، کسی دعوا نمی‌کند.

این روزها می‌گویند ما نماینده می‌خواهیم، خوب چرا مثل دیگران نماینده انتخاب نمی‌کنند؟ معلم با خنده گفت، مردم کشور می‌دانند که هندوها و سیکهـ ها شهروندانی از کشور ما هستند که در پارلمان نماینده ندارند. قانون انتخابات کشور ما می‌گوید هر کس تنها می‌تواند از ولایت خود نماینده انتخاب کند. آن‌ها در چند ولایت تقسیم هستند و تعدادشان آنقدر نیست که در هر ولایت نماینده داشته باشند. پس برادران و خواهران سیکهـ و هندوی ما که در ولایات مختلف زندگی می‌کنند، نمی‌توانند برای یک نماینده رأی بدهند. ما کودکان تعحب کردیم که چرا بعضی‌ها نباید نماینده داشته باشند تا مشکلات مردم خود را حل کنند.

می‌گویند شما را مردم انتخاب کرده‌اند. بسیار خوب، ما خوشحالیم که شما نماینده‌ی مردم هستید و مشکلات مردم را حل می‌کنید. من نمی‌گویم که شما برای مردم کار نکردید. اما وقتی این فرمان را به اولسی جرگه آوردند، اکثر اعضای مجلس به آن رأی منفی دادند. یعنی این که ما تعیین شدن نماینده برای آن‌ها را قبول نداریم. چرا شما این کار را کردید؟ اگر یک نماینده از این مردم کشور تعیین می‌شد، از حق شما که کم نمی‌شد. به شما ضرری هم نمی‌رسید، پس چرا نماینده‌ی آن‌ها را قبول نکردید. شنیدم که بعضی از اعضای اولسی جرگه خوب از آن‌ها دفاع کردند. مجلس سنا هم همگی فرمان رییس جمهور را قبول کرده‌اند. این‌ها که دفاع کردند آدم‌های خوبی نیستند؟ مگر هندوها و سیکهـ ها چه گناهی کرده‌اند که نماینده آن‌ها را قبول نمی‌کنید؟

من از معلم تاریخ پرسان کردم که هندوها و سیکهـ ها از چه وقت به کشور ما آمده‌اند؟ به من گفت که هندوها و سیکهـ ها از هزاران سال پیش در این کشور بوده‌اند. در اوایل دین مردم کشور ما هندو بوده است. بعدها زرتشتی و بودایی شده است. آخر هم اسلام از عربستان آمده است. بعضی‌ها در این سال‌ها دین خود را تغییر دادند و بعضی‌ها روی دین خود ماندند. سیکهـ ها و هندوهای کشور ما از افغانستان هستند و هزاران سال است که در این کشور زندگی می‌کنند و هیچ ربطی به کشور هندوستان ندارند. تنها دین آن‌ها با دین مردم هندوستان یکی هست، مثل این که مردم مسلمان ما با عرب‌ها و ایرانیان و پاکستانی‌ها دین مشترک دارند. مگر می‌شود مسلمان‌های کشور خود را بگوییم شما از عربستان سعودی یا ایران هستید؟ پس درست نیست که به هموطنان سیکهـ و هندوی ما گفته شود که شما از هندوستان هستید.

در سال‌های جنگ داخلی، هموطنان سیکهـ و هندوی ما را زیاد اذیت کردند و خانه‌های‌شان را به زور گرفتند. جایی که مرده‌های خود را می‌سوزانند، از آن‌ها گرفتند. حالا که در کشور ما دولت را مردم انتخاب می‌کنند و نماینده‌های مردم در پارلمان هستند، هموطنان سیکهـ و هندو از دولت می‌خواهند تا حق آن‌ها را بدهند و خانه‌ها و دکان‌های‌شان را به آن‌ها بازگردانند. وقتی آن‌ها بعد از ۱۱ سال توانستند با رییس جمهور ملاقات کنند، از ایشان خواستند تا به مشکلات‌شان رسیدگی شود. رییس جمهور هم فرمان داد که یک نماینده از سیکهـ ها و هندوها در اولسی جرگه باشد تا به مشکلات‌شان رسیدگی شود.

با خود فکر کردم که چرا بعضی‌ها با داشتن یک نماینده از مردم سیکهـ و هندو مخالفت می‌کنند. وقتی از همین کشور هستند، عسکری کرده‌اند، برای دفاع از کشور شهید داده‌اند، مالیات هم می‌دهند و تذکره هم دارند، حق دارند که نماینده هم داشته باشند. چرا آدم‌های بزرگ خوش ندارند تا با هم مثل برادر و دوست زندگی کنند؟ چرا باید بعضی از مردم کشور ما محروم باشند و حقی نداشته باشند؟ چرا بعضی از بزرگ‌ها به بچه‌های‌شان می‌گویند که بچه‌های آن‌ها را در مکتب و سرک اذیت کنند؟ چرا نمی‌خواهیم با هم دوست باشیم و شریک غم یک‌دیگر شویم؟ معلم دینیات ما می‌گفت، در دین ما گفته شده که طرفداران دیگر دین‌ها را اذیت نکنیم. همه‌ی مردم دنیا با هم برادر هستند و از طرف یک خدا آفریده شده‌اند. ما باید دین خود را دوست بداریم و به آن عمل کنیم. مگر در دیگر کشورهای اسلامی مسیحی و یهودی نیستند؟ ما نشنیدیم که دیگر کشورهای اسلامی آن‌ها را اذیت کنند. مگر در کشور هندوستان که اکثریت مردمش هندو و سیکهـ هستند، مسلمان‌ها حق ندارند؟ من شنیدم که در هندوستان رییس جمهورش مسلمان بوده است. وقتی طرفداران دین‌های دیگر با مسلمانان رفتار خوب می‌کنند، ما مسلمان‌ها هم باید با طرفداران دین‌های دیگر رفتار خوب کنیم.
آن شب خوابم نبرد و فکر می‌کردم که اگر من هندو و سیکهـ می‌بودم، چقدر اذیت می‌شدم. مرا در مکتب ریشخند می‌زدند. در کوچه هم مرا اذیت می‌کردند. خدایا من دوست ندارم که کسی را اذیت کنم. خدایا در دل این آدم‌ها رحم بینداز تا کمی با آن‌ها محبت کنند. چرا ما مسلمان‌ها که زیاد هم هستیم، حق آن‌ها را بخوریم؟ بچه‌های‌شان وقتی اذیت می‌شوند، چقدر در خانه گریه می‌کنند. شاید بترسند که از خانه بیرون بیایند.

خدایا ما کودکان کسی را اذیت نمی‌کنیم و ما دوست داریم با هموطنان خود دوست باشیم و به آنان کمک کنیم. از شما بزرگ‌ها هم می‌خواهیم که صدای ما کودکان را بشنوید و این‌قدر به آدم‌های ضعیف ظلم نکنید، خدا خوش ندارد به یکی از بندگانش ظلم شود. راستی اگر کسی بچه‌های شما را اذیت کند، چه کار می‌کنید؟ بچه‌های آن‌ها هر روز اذیت می‌شوند. آن‌ها هموطنان ما هستند و از همین آب و خاک می‌باشند. ما بچه‌های خورد دلمان به حال آن‌ها می‌سوزد و برای همین امروز در هوای سرد جمع شده‌ایم و از شما می‌خواهیم که بگذارید یک نماینده در اولسی جرگه داشته باشند تا خودشان مشکلات خود را حل کنند.






 

 

 

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۲۰۷       سال نهــــــــــم                      جدی   ۱۳۹۲                اول جنوری   ۲۰۱۳