کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

لطف الله راشد

 
 
  مره می شناسین؟تاریخ استم تاریخ! (طنز)

 
 

 

سلام مه تاریخ صد سال پیش افغانستان استم.مردم افغانستانه زیاد خوش دارم کابلی هایشه زیادتر!
ازخاطر ای که ددگه کشورها که میرم اوقه مره بیاد نمیارن، همه جای تغیر کده ودنیا دگر گون شده، دافغانستان که میایم از بس همه چیز مثل سابق اس فکر میکنم که نامم تاریخ نی گزارش روز اس.

بخش کابلم امتور اس مثلی که دزمان جنگ افغان و انگلیس بود.داو وختام سرک نبود، آب نبود، مردم خانه نداشتن، امنیت هم نبود، حالیام امتور اس. تنها فرقم دامی اس که داو وخت دزدی وگرگی نبود اما حالی اس

راستی داو وخت هم خارجی ها مردمه میکشت حالیام میکشه.مگم حالی به خنده میکشه که زد تیر خوده میاره کسی هم پرسان نمیکنه مگر هرچی بود سابق شار پاک بود مردم هم پاک بودن. اینه مثلا امی برج شهرارا ، ایقه گنده گی و مرداری که حالی ددور وبرش اس د او وخت نبود. مره امی خوشم میایه که تاریخ دافغانستان به عقب میره ومه با وجود امقه قدامتم وقتی کابل میایم زنده گی مردمه می بینم جوان میشم.بخدا ای مردم از مه کده قدیمی تر استن.

داو وخت مردم ولایات، شب وروز حرکت میکردن وپای پیاده از یک ولایت به دگه ولایت میرفتن، حالی روز روشن کتی موتر وبادیگارد رفته نمیتانی شام که شوه دروی شار میدزدنت. او وخت مردم کتی تفنگ دان پر امنیت ماملکته میگرفتن، حالی که اینه کل دنیا اینجه اس امنیت خانیته گرفته نمیتانی تا شور میخوری الاشیته بسته کدن.

وزیر اکبر خان که یادم میایه کتی او کاکه گی وجوانی وقهرمانیش که بی ترس و لز ددان مکناتن زد، وای مردمکای امروزی را میبینم که سر پاک کدن بوتهای نواسه مکناتن پیشکان میکنن دلم میسوزه، به خودم میسوزه.کاشکی یکیشه نمیدیدم.یا ایشه یا اویشه.
دوخت ما دسال های سال کسی جرئت دزدی بیت الماله نداشت دریک ورق مه نوشته شده که یک دفعه کدام آدم دولتی ده افغانی باقی برآمده بود از ترس ای که جواب بیت الماله چی بته سکته کده بود حالی خود امیر میگه از بیت المال دزدی کنین مگم خارج نبرین. یعنی دزدی دداخل روا اس البت ددلش میگه که امینجه شریکی بخوریم دگه ها؟

کُل خزانه مملکت تان داو وخت ده لک روپیه نمی شد حالی اونه میگن که چهار ملیارد دالر تنها رشوت خوردین، توبه خدایا چطورای شکمایتان نکفید؟
گمشکو از چی قصه کنم، هرجایمه که کتی هرجایتان سِر میتم از شما کده از مه خوبش اس.
.امی شماچی استین؟ یک کلانتان پیدا شوه بگویه که کدام طرف روان استین بخیر؟
حالی مره کسی نمیخانه ویگان کونه پیخ دیگان سمینار و گردهم آیی به خاطر فیشن مره ورق میزنه همگی امی یک تهمته سرم بسته میکنن که میگن ما تاریخ پنج هزار ساله داریم نمیفامم که از روی چی حساب کدن؟ اما میفامین دپتلونایتان بازی نخورین، دلخوش به انترنت و ماهواره نشین بدانین که کش وفش مه از شما کده بسیار بالا اس، مه دوختی نوشته شدیم که مردم یک سیر آرده سه روپیه می خریدن، به هواخوری نیم شو قندهار میرفتن و کله صوب از هرات سر بالا میکدن، اما شما چی؟ خوده کتی ما برابر می کنین؟ از قندهارش تیر، بیایین اگه مرد استین شام امروز میریم وردک. رفته میتانین؟

مگم دلتانه نشکنانین، ما وشما یک وجه مشترک داریم میفامین چیس؟اگه از پیشرفت وترقی حساب کنیم داو وختام چیزی نبودیم حالیام چیزی نیستم ایره متوجه شدین؟
 

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۲۰۰          سال نهــــــــــم                      سنبله/میزان    ۱۳۹۲                ۱۶ سپتمبر   ۲۰۱۳