کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

عبدالهادی ایوبی

 
 
چراغی از پشت میله ها
کابل بهار۱۳۹۲

 
 

   ستاره ها هیچ گاه از خاطر آسمان نمی روند ، بگذار دل من آسمان باشد و یاد تو ستاره

 

پیش نوشت: سلامم را از کنار برگ های سبز و شگوفه های بهاری که میگذرند بپذیر. مرا ببخش سیاه سنگ اگر در نگارش این مقاله دیر کرده ام. آری انصافاً دیر کرده ام، اما حالا آمده ام تا شمع ها را روشن کرده فراوردها و حرکت های درخشانت را نگاه کنم. مرا بگذار درون آیینه نوشته ها و شعرهایت شوم، تا به سوی اشعار و مقاله هایت سفر کنم و فانوس بلورین شعرها، مقاله ها و نقد های ادبی ات را برای مخاطبین روشن سازم. حق داری تا صدای قلب ات را همه بشنوند. حق داری تا احساس نوشته هایت برای اهل قلم لبخند زند؛ سال هاست دست هایت بال های پرنده های کابل را لمس نکرده است، اما اندیشه نیک تان از دور نوازش شان کرده است. تا اکنون برایت چیزی ننوشته بودم و حتی هیچ وقت برایت چیزی تحفه نداده ام، اما مرتباً هدیه شما مقاله ها، سرایش شعر، نقد های ادبی و مقالات اجتماعی سیاسی بوده و برای کودکان لب جاده، آسمایی، شهدای صالحین، کابل، غزنی، قندهار، لوگر و ...  که در همه فصل ها دنبال گمشده های خویش اند سروده ای. هر بار که یادداشت هایت را در صفحات انترنت، تارنما ها و کتاب ها ورق می زنم، می بینم که ما را صدا میزنی و حتی برای آخرین مسافر و کودکان این شهر که از کوچه ها می گذرند دست تکان میدهی و شعر می سرایی.

 

آوازت از امواج رادیو ها با آن اندیشه شایسته و پنهاورت مانند آفتاب طلوع می کند و با عطری از گفته هایت زنده گی مردم را روشن و خوشبو می نمایی. با حرف هایت گاهی خنده و گاهی گریه می کنیم و زمانی عاشق می شویم و برای خودم و آنهایی که یک روز به دنبال روشنی و صلح و خود شان هستند به خاطر هنر و فرهنگ و پرداختن به زیبایی ها در شب های سرد کابل، لوگر، غزنی، بلخ و قندهار درخت غرس می کنی تا در گرما به سایه سرد اش کنار بیایند و در شب های سرما با هیزم اش خود را گرم کنند.

 

استاد دیر شده از کابل دور هستی. شهر کوچک شده، مساحت گورها وسعت یافته و نفس مرده هایش همه جا را تکان می دهد. شهروندان تغییر کرده اند و حتی خوراک، پوشاک، گفتار و رفتار ها تغییر کرده اند. می گویند اگر دختری در زمان شما بسوی تان لبخند میزد اولین لبخند های صادقانه بالمقابل به دنیا می آمد اما امروز دست های بی رحم جنگ حریر شادی و لبخند های دوشیزه گان را گرفته است، کودکان تنها، شهر تنها، حتی کوه ها، سنگ ها و تپه ها تنها مانده اند و در رگبار های انتحار سوزان از دنیا می روند

 

اگر شادی ها در محاصره غم ها و کینه هاست چه باک؟ تپش قلب های کودکان، دست های حنا بسته  دختران، بشارت سرودها باشند و کبوتران زیارت شاه دوشمشیره بتوانند بر فراز بام های خانه های تان هنوز هم پرواز کند و احساس شاعران را با صبح صلح آشنا سازند تا چادر های خامک دوزی دوشیزه گان دهکده ها پر از خوشه های گندم شوند.

 

نگارنده این چند سطر؛ خود را کوچک احساس می کند تا در مورد نوشته ها و آفرینش های صبورالله سیاه سنگ، شخصیت بی بدیل فرهنگی- اجتماعی و سیاسی کشور، اوراق سفید را خط خط کند  بدون شک کار ساده وآسانی نیست سخن گفتن در مورد سیاه سنگ دل به دریا زدن است. ایشان انسان فرهیخته، ادبیات شناس، نویسنده مستعد، برگردان کننده چیره دست و پرکار و شاعر شرین کلام کشور ماست. نه تنها ویژه گی هایی که در سطور بالا یاد آور شدم در وجود شان نمایان است، بلکه در زمینه پژوهش های ادبی و شیوه ویژه نثر ادبی دست بالایی دارد. بدون شک مقاله ها و اشعار اش توانسته اند او را به عنوان یک مبارز دلیر و مصمم برای مردم کشور اش معرفی کند. بی گمان سیاه سنگ از چهره های طراز اول ادبیات معاصر افغانستان بشمار می رود. او همانند سنگ ایستادگی می کند و مثل خنجر مردانه وار سیاهی ها را میدرد چنانچه از آفرینش های ادبی، داستان های کوتاه و بلند، برگردان های ماندگار، نگاشته ها و برگردان های باستان شناسی، بررسی کارشناسانه ادبیات پشتو، هایکو ها، موسیقی، برنامه های ویژه، سوگنامه ها، شاعر و نویسنده خوب کشور ما آقای شکرالله شیون در مقاله اش زیر نام " نگاه من و دلتنگی های او" با جزییات هرکدام را نام گرفته و معلومات داده است از تکرار نگارش آن خود داری می نمایم.

مدتهاست با شعر، داستان، ترجمه، نقد های ادبی، مقاله های سیاسی و اجتماعی، سخنرانی ها و مصاحبه های رادیویی صبورالله سیاه سنگ معرفت دارم. جستجو و پرداختن به ابعاد مختلف زنده گی این دانشمند پرکار و بی نظیر کشور ساده نیست و بی گمان مخاطب حرفه ای میخواهد که در زمینه های ادبیات، شعر و تاریخ دست بالا داشته و سال ها درجاده های پر خم و پیچ ادبیات افغانستان و جهان گام های استوار و فعال بر داشته و تجارب کافی در عرصه ادبیات شناسی  داشته باشد.

 

نگارنده از آوانی که متعلم مکتب بود با نام و نوشته های سیاه سنگ آشنایی حاصل کرده و سال هاست که یکی از مخاطبان و مصرف کنندگان و خوانندگان شعر، نقد و مقالات سیاسی اجتماعی و فکری ایشان هست. سیاه سنگ به کرامت و ارزشهای انسانی فارغ از هر گونه تعصب و جانب داری همواره با ایمان راسخ معتقد بوده و خود را همیشه مسئول حفظ این ارزش ها می داند. برداشتی که من از شخصیت و شایسته گی ایشان دارم تصور می کنم در کشور ما به اصطلاح افغان ها "بی جوره" است و کمتر کسی را سراغ دارم که به ظرافت خامه شان برابری کند. ایشان بدون شک از چهره های درخشان، پویا و از روشنفکران واقعی افغانستان است.

 

 

 مقاله حاضر یاد آور چند نکته و یاداشت های شخصی ام پیرامون فعالیت های ادبی ایشان می باشد که خدمت خواننده گان ورجاوند پیشکش می گردد از کاستی های مقاله حاضر قبلاً پوزش می خواهم.

 

پیراستن و نگرش جدید در شعر و پژوهش های ادبی

 

صبورالله سیاه سنگ از شمار شخصیت های طراز اول ادبیات معاصر افغانستان است. وی نه تنها در کشور خود ما بلکه در کشورهای همسایه و بیرون مرز ها از انگشت شمار دانشمندانی است که با اشعار و مقالات نافذ و گیرایش توانسته در قلب هر فرد برای خود خانه یی بناء کند. تا آنجا که نوشته های ایشان را مطالعه کرده ام وی از جمله شاعرانی است که دید متفاوت و نگرش جدید نسبت به سبک نوشتاری امروز دارد. در حوزه کاربرد زبان نو و واژه های جدید جدی برخورد میکند به این مفهوم که کاربرد کلمات در هر زمان ویژه گی خودش را دارد و نمی توان واژه هایی که دیروز در همان عصر جا افتاده و کار گرفته شده باشد امروز هم به همان قوت اش باقی ماند بل واژه های دیگری هستند که جاگزین کلمات قبلی شده و مورد استفاده قرار می گیرند.

 

پس اینجاست که شاعر در گزینش و کاربرد واژه های ناب فارسی/ دری یاری می طلبد و کلماتی را که مطابقت به شرایط زبان امروز سازگاری داشته باشد استفاده کند مانند اینکه دیروز در بیشتر اشعار واژه های قدح، می، شراب، خیال، ساقی و ... کاربرد داشت اما امروز بگونه مثال واژه های قهوه، چای، سبزه، شکوفه و غیره... استفاده می شوند. مغالطه نشود واژه های کهن این طور نیست که استفاده اش در زبان شعر معاصر اشتباه بوده و یا مشکل دارد، به تمام معنا ممکن است کاربرد داشته باشد اما اگر واژه های جدید و بکر شرایط زبان امروزی که پاسخگوی مقتضیات زمان حاضر باشد دنبال گردند بهتر خواهد بود. یعنی شعر امروز نیازمند واژه امروز و کلمات معاصر نیازمند شعر امروز است.

 

سیاه سنگ نوع تسلسل منطقی؛ دقت نگارش و احساس مخاطبان را همیشه در نظر داشته و همواره کوشیده نثر ادبی اش با شیوه های نگارش امروز باشد. ایشان تسلط کامل بر دایره واژه گان فارسی/ دری و پیشتو دارد. شعر، نثر و مقاله هایش را وقتی مخاطب بخواند دقیق نویسنده را معرفی میکند و می فهمد که از خود این آفرینشگر و شاعر است چون سبک نگارش ویژه خودش را دارد. با تهذیب و ملایمت شیرین می نویسد، خواننده تا آخر مقاله و یا شعر هیچگونه احساس خسته گی نمی کند، از تظاهر پرهیز نموده و با واژه واژه نوشتار اش آهسته آهسته در احساس رخنه می کند. در هر سطر از نوشته هایش با چنان زیبا نگاری گام بر می دارد که گویی هزاران دریچه بروی خواننده باز می شود و باید مخاطب و خواننده از هر کلکین وارد دنیایی از زنده گی انسانی خویش شود و برای هر لحظه از زنده گی خویش کتابچه هایی از خاطرات آماده سازد تا برای نسل های بعد راه گشاه و راهنما باشد.

 

مقالات سیاه سنگ تنها زیبایی ندارند که فقط خواننده از آن حظ ظاهری برده باشد و بس، بل حاوی اطلاعات و معلومات با ارزش و دست اول اند که دستور العمل های خاص نگارش خود را دارد از همین جهت است که مورد استقبال خواننده قرار گرفته و مخاطبین فراوانی کسب نموده است. خواننده حتی اگرعادت داشته باشد که تنها مطالب را مرور کند وقتی وارد متن سیاه سنگ شود چنان تحت تاثیر تسلسل و کلمات شیرین نگارشی وی غرق میشود که عمقاً داخل موضوع گردیده با صمیمیت موضوع را تا اخیر دنبال می کند.

 

روشنفکری و نگرش مدنی

 

نوشته های سیاه سنگ همانند تابلو های نقاشی شده برای نسل های بعد ماندگار خواهد بود. وی کلمات را نقاشی میکند و ادبیات را چهره دیگر می بخشد و با آن نگاه های ژرف و شگرف که نسبت به محیط و ماحول دارد در آرایش کلمات خیلی ماهرانه و با دقت ظریفانه گام بر میدارد، اشعار، یاداشت ها، و مقاله هایش چنان دقیق؛ مستند و حتا باور نکردنیست که گاه خوانندگان در میان سطر ها حل می شوند و واژه ها آنقدر نجیبانه حرکت میکند گویی در گرمی آفتاب زیر درختی نشسته ای که آب سرد می نوشی و هوای تازه را تنفس میکنی و هر قدر در متن داخل شوی قلب ات می تپد که تمام جاده های مقاله و شعر را بگذرانی و قدم بزنی زیرا هیچگونه خسته گی به خواننده دست نمیدهد.

 

نگارنده متن حاضر ده ها مصاحبه سیاه سنگ را به ویژه از طریق رادیو بی بی سی شنیده ام و از صحبت های شیرین شان لذت برده ام. صحبت کردن با سیاه سنگ از راه تلفن و دور حس عجیبی برای آدم دست میدهد. تلفظ کلمات، صدا، تسلسل واژه ها و گفتار، حلاوت کلام و ریزش عصاره کلمات ادبی چنان مخاطب را درگیر می سازد و می نوازد که اگر صد بار صدا بزنند که وقت نان است، غذا آماده هست، بیا! ... جواب رد خواهی داد که شنیدن صحبت ها هم نان و هم چای است.

 

پژوهش های ادبی در زندان

 

واژه زندان نحس و تصویر زشت است که هر انسان آزاد را اذیت می کند. کلمات سایه، بغض، سیاهی، دلتنگی و آه کنار هر زندانی بستر هموار میکند و نگاه هر زندانی را بسوی میله ها پیرتر می سازد، وقتی در زندان می باشی حس میکنی هر چیز بوی تنهایی و اسارت داده و همه چیز پژمرده و اسیر معلوم میشود. حتی شعرهای شاعران مانند کاغذ های مچاله شده به آتش کشیده می شوند.

 

نگارنده در زمان گروه طالبان مدتی کوتاه در زندان بوده است و طعم تلخ قرار گرفتن در پشت میله ها را چشیده است. حس میکنی درخط اول هر پدیده آزادی وجود دارد وقتی انسان نعمت آزادی اش را از دست می دهد قدر اش بالایش می آید. وقتی فرد آزاد بوده و از این نعمت برخوردار می باشد می تواند در هر جای و هر رشته که خواسته باشد روزگار خویش را بگونه بهتر پیش برد و مانند یک فرد آزاد زنده گی کند.

 

حجرالاسود از جمله صدها و هزارها نخبه هایی بود که بیشتر از هفت سال در زندان پلچرخی را سپری کرده است و در همین مدت از نعمت آزادی محروم بوده است اما شایستگی و درایت اش بود که توانست در محیط زندان به مطالعه ادامه داده و شعرها و نوشته های زیبای با احساس و سوگ مندانه بیافریند و بنگارد که بدون شک همه شان از جمله نسخه های ماندگار ادبی در تاریخ ادبیات معاصر کشور ما خواهند بود.

 

مستند سازی، راستی و تواضع

 

سیاه سنگ زیباترین روایت یک انسان خوب است. مهربانی و صداقت همیشه در وجودش می خروشد. این سرو ایستاده که هیچگاه نوشته هایش خزان زده نخواهد شد، همیشه مانند بهار سرسبز و همانند آب روان خروشان خواهد ماند، شعر ها و یادداشت هایش مانند گنجشک های بهشتیان از فراز تپه های فرشتگان عبورخواهد کرد. بدون شک گذر از آفرینش های ادبی و فرهنگی او را وا می دارد تا صادقانه بگویم که فروتنی، صداقت، راستی و بی پیرایه گی در حرف حرف شعرها و مقاله هایش نمایان است. نگاشته هایش مانند دانه های درشت برف بر سر هر خواننده می نشیند و حرف به حرف و کلمه به کلمه در ذهن خواننده می نشیند.

 

سیاه سنگ در نوشته هایش هیچ وقت مخاطب را در نیمه راه رها نمی کند و تا آخر با نامه ها، شعر ها و نقد های سیاسی اجتماعی اش همراهی میکند. وقتی تمام نوشته یا شعر او را می خوانی حس میکنی در میان کلمه ها آرامش یافته ای و هوای صاف را تنفس کرده ای. تصور میکنی با همه صفا و صمیمیت نوشتاری اش کشره های سیب را کنار جوی صاف شسته خورده باشی و عطش تشنه گی ات از ریشه های خستگی گذشته باشد. شاعر هیچ گاه در نوشته هایش بغض، کینه، عداوت های فردی و الفاظ کریه و سخیف به کار نبرده است. فروتنی و تواضع مثل آیینه در خلاقیت های ادبی او مشاهده می شود و هراس بیگمان در نوشته های سیاه سنگ ترس خورده و فرار می کند.

 

رک و راست نوشتن در اشعار و مقاله هایش دایماً مانند آفتاب روشن است. وی از جمله نویسنده گان شاعری است که رک و راست نوشتن، راستگو و امین بودن را همیشه دوست داشته است و یک لحظه از این مولفه های عظیم دور نبوده است نوشته های سیاه سنگ همیشه آزاد اند، یعنی هیچ قید و بندی در مقاله ها و پژوهش های ادبی وی دیده نمی شود  باید صادقانه گفت که در زمینه پویایی و نهادینه شدن فرهنگ ادبی برای نسل های بعد این نسخه ها و آفرینش های ادبی و اجتماعی فرهنگی از سرمایه عظیم این سرزمین خواهد بود. شاعر همواره کوشیده تا برای مقاله ها و شعر هایش عناوین جذاب برگزیند و در مورد موضوعاتی که از آنها آگاهی کامل دارد بنویسد. او با پشتوانه علمی و احساس عمیق می نویسد و در یک نگاه، خواننده را جذب می کند ایشان اصل زیبایی خلص نگاری را مد نظر داشته است و از کلمات اضافی خود داری نموده و همیشه از درون هستی خویش برای نوشتن کمک می خواهد. سیاه سنگ مستند سازی را اولویت داده  و همیشه تاکید روی بهترین ها می کند.

 

حجر الاسود دیروز و سیاه سنگ امروز

 

حجرالاسود کوشیده که همیشه داخل مصاف شعر و آفرینش های ادبی اش شود. حرف حرف واژه ها شهادت می دهند که سیاه سنگ نویسنده و شاعر بی بدیل معاصر با گل های بومی اطراف اوراق را خوشبو می سازد، درد و غم های سرزمین و مردم اش را مانند غم های ارغوانی در نفس های ورق سفید قاب می بندد، چشم هایش کنار کابل، پاهایش کنار قندهار، دست هایش بلند برای دعا از سکوی پامیر و حنجره اش با تلاوت اشک صدا میزند.

 

یک باغ آفتاب و یک هندوکش سلام به سیاه سنگ گرامی

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۹۲            سال نهــــــــــم                      ثـــــــور/جوزا    ۱۳۹۲                ۱۶ می   ۲۰۱۳