کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
هشت مارس روز جهانی زن!



اندیشه شاهی
 
 

 

باز هم فرا رسید که قوانین و رسوم فرهنگی مردسالاری را تحت سوال قرار میدهیم. با این همه  سالهای که گذشته هر یک "زن" گام های بزرگی در موفقیت فرهنگی و سیاسی برداشته اند. هشتم مارس «روز جهانی زن» نامیده شد در همان سالهای ۱۸۵۷ که یادآور مبارزهی زنانی باشد که از نزدیک به دو سده‌‌ی پیش بارها با درخواست صلح و نان و آزادی به خیابانها آمدند و فریاد دادخواهی سر دادند. اگرچه به نظر میرسد بحرانهای نظام پوسیدهی سرمایهداری کهامروز گریبان بخش بزرگی از جهان را گرفته و سایهی جنگ که بر سر بخشهایی دیگر سنگینی میکند، تحقق این درخواستها را نیازمند فریادهایی بس رساتر کرده است؛ چرا که، به شهادت تاریخ، سنگینترین بار را در روزگارِ سختی همواره زنان بر دوش کشیده و میکشند. هنوز می توان طنین صداهای میلیونها "زن" را شنید که همچو در کشور مان هر روز خفه میشوند , زنا میشوند و بعدش اسم ایشان نابود میشود که تنها باز هم "تاریخ " باقی میماند.

امروز وقتی میخواهیم روی خیابان های شهر خون آلود مان برای انزجار از توهین به هویت "زن" بودن مان فریاد میزنیم, و برای سرنگون باد حکومت اسلامي و غیر انسانی صدا بلند میکنیم , صداهایمان پنهانی خاموش میشود و وجود مان نابود.

هشتم مارس «روز جهانی زن» یاداشت شد تا بتوانیم خاطره های از زنانی پاس بداریم که برای دست آوری هایشان, در عدالت برابر قرار بگیریم و دیگر هیچ زنی تحقیر و زندانی زمانه نشود. اما نمیدانم چرا؟ امروز این حس هراس در وجود مان هنوز هم باقی مانده و شاید این بابت  خشونت های خانواده گی و یا هم نداشتن آزادی بیان در محیط زیست مان و یا هم مقایسه کردن "زن و مرد" هنوز هم در بسیاری خانواده ها و اطراف مان وجود دارد که از سوی دیگر سقف "آزادی" و حقوق "بشر" هر روز دارد ضخیم تر میشود.

"در سرزمین من "زن" مادر, خواهر, و یا هم همسر نامیده میشود اما از سوی دیگر درد وجود ایشان را حس میکنم چون روح و روان ایشان بالای همان دو دیده ای انها ظاهر میشود و خستگی ایشان را روی نثر های دارم مینویسم بیان میکند.. و با افسوس که در سرزمین من روز جهانی "زن" با شکنجه های جسمی و روانی تجلیل میگردد. امروز میلیارد ها زن در فعالیت های جامعهء, فرهنگی و سیاسی گامهای بزرگی برداشته اند و برای حق ایشان دارند سرزمین مردسالاری را برهم میزنند, نه برای اینکه از مرد متنفریم بل برای اینکه میخواهیم "متحد" باشیم و میان مان "مرد و زن" احساس نشود جز انسانیت که همه وجود مان شمرده میشود.

 زنان در افغانستان تحت ستم های فردی و اجتماعی بیشتری قرار داشته اند . این ستم در گذر بیش از سی و پنج میشود و هر روز افزون تر شده است. اما به موازات فزونی حمله به حقوق زنان مبارزه ی آنها نیز اوج گرفته است. سالهاست که زن در سرزمین من برای مبارزه از حق اش سانسور شده و زبان اش را برای همیش خاموش و یا هم چراغ زندگی اش را دیگر حق روشنی ندادند. اما امروز بسیاری زنان در عرصه های گوناگونی فعالیت نشان میدهند و نقشی بزرگ و جدی را بازی میکنند در جامعه ی همچو افغانستان که "آزادی" زن همیشه انتخاب مرد بوده .

رهرو های امید،  هرگز بسته نیست؛ چرا که عطش انسانها برای صلح و عدالت و برابری و آزادی هرگز فرو نمینشیند. و بسا که در هنگامهی بحران، شدت فشارها بتواند چنان پرده از فساد سرمایهسالاران و ریاکاری سلطهگران برگیرد که فریادهای آزادیخواهی و عدالتجویی در گوشه و کنار جهان را به هم پیوند بزند. روز جهانی زن را به تمامی زنان جهان و به ویژه به انسان های آزادی خواه خیلی تبریک عرض نمویده و برای ایشان زندگی صبور و مبارزه ی پایدار از حقوق ایشان که شایسته ایشان است میخواهم.

اندیشه شاهی

بیشکک قرغیزستان.

 

من زنم

یک خواهرم

یک مادرم

یک همسرم

بلاخره یک انسانم

 

تمسخرم نکن

که سینه ی همچو دریا دارم

چشم پر مهر ز خدا دارم

 

غم دیده ی عالم ام

که هر شب هم آغوشی با خدا دارم

زیبایی ام کند محو

ترا ای مرد بی رحم

اگر هر شب میان آغوشت کنی مرا بی مرحم

 

اگر زیبایم

میان زیبایی ام

یک دل

دلفریت همچو خدا دارم

 

آزاد

همچو پرنده ی بدبخت

خانه ی همچو زندان دارم

 

امشب

میان سینه ی تنگم

مریم قناری

خواهر همدم

مادر مهربان دارم

که لبم را دوخته ز تار اریشم

و اندیشه ام مرده

بند پای مردی که حسرت بودنم را برد با خودش

 

چراغی خانه ی هستم

عصای همسرم هستم

همراز خواهرم

بازوی برادرم

قفل خانه ام

و همدرد زن بودنم هستم

اندیشه شاهی.

 

 

  

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل     ۱۸۷،          سال    نهـــــــــم،      حوب     ۱۳۹۱ هجری خورشیدی           اول مارچ      ۲۰۱۳ عیسایی