کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

رشید مهران

    

 
مدینه فاضله دریا در اوغایتا  

 

 

دوستان عزیز!

دوست ارجمندی که همدلی صمیمانه با کابل ناتهـ، دارد و داشت، این نوشته را برایم فرستاد تا نشر بکنم. متن نوشته تا کدام حد واقع است یا نه، کاریست که باید اهل نظر و صائب‌نظران به آن بپردازند.

من، در جایگاه ناشر، و پاسداری از روش آزادی بیان، این جا گذاشتمش تا نظر شما سروران چه باشد.

                                                                                                        با مهر. ایشور داس

 

فرهاد دریا هنرمند با استعداد، خوش شانس و موقعیت شناس آهنگی  را با چهره اصلی خود ( موی زرد و چشمان آبی) به علاقمندان آواز خود پیشکش نموده است که محتوای سروده باز تاب دوگانه داشت. عده یی آنرا پسندیدند و بعضی چون من به آن انتقاد وایرادی دارند. چون آنچه دریا در این آهنگ توصیف کرده از زمان ایجاد افغانستان با محدوده کنونی تا حال نه در برگهای تاریخ مشاهده گردیده و نه نسل معاصر سراغ دارند و به چشم دیده اند.

          بارک اوباما ریس جمهور ایالت متحده امریکا سخن گفتن از گذشته را اتلاف وقت میداند؛ اما بالای مردم افغانستان چنان ظلم و بیداد صورت گرفته و در شرایطی قرار دارند که آینده تاریک و روز بدتراست.بنأ یاد گذشته می تواند تسلی خاطری برایشان باشد و یاد آورصفات انسانی و افغانی مردم عزیز ما.

          امیرجان صبوری در آهنگهای زیبای خود از گذشته وصفات انسانی مردم خود با ظرافت خاصی یاد آوری کرده چون آهنگ نقل و صندلی، اما دریا از زمانی یاد می کند که همه چیزبر وفق مراد بوده و مردم هیچ مشکلی نداشته و با خاطر آسوده زندگی میکرده اند و خیر و برکت و امنیت برقرار بود.ودر مجموع مردم درمدینه فاضله به سر می برده اند.

          نخست آشکار نیست چرا دریا از یک اصطلاح فراموش شده ومرده کابلیان استفاده کرده. اوغایتا اصطلاح متروک کابلیان است که به دلیل وسعت کابل و تجمع بیش از حد مردم از سراسر کشور، فهم آن دشوار و بسیاری از هم می پرسند اوغایتا یعنی چی؟فرهاد دریا پس از تصویر صلح و امنیت، خیرو برکت و خاطرآسوده میسراید:

قانون با هیبت بوداوغایتا

رهبرباملت بود اوغایتا

گردن کلفت همسایه

پیش روی ما پت بوداوغایتا

در افغانستان هیبت قانون مضحکه بیش نیست و بهتر است روی آن بحث نکنیم، رهبر با ملت بود! اساسأ معلوم نیست دریا از کدام زمانه یاد میکند در مقطع زمانی که فرهاد زیست میکند باید از رهبر دو استنباط کرد یا محمدظاهر، شاه مستعفی و یا نور محمد تره کی رهبر کبیر خلق! در قدم نخست آیا این دقیق است که ما بگویم دارای ملت هستیم و بالای مردم افغانستان واژه ملت اطلاق شود. ما که از نگاه جامعه شناسی وتکامل اجتماعی به شکل ایل  و قبیله زندگی میکنیم و هنوز به مرحله ملت نرسیده ایم چگونه می شود به آن ملت اطلاق کنیم که گویا همه از حقوق شهروندی مساوی بر خورداراند از افتخارات افراد جامعه ماست که بنام قوم و قبیله شان یاد شوند ، فرهاد از ملتی یاد میکند که در قرن بیست و یک پسوند قبیله زینت بخش اسم رییس جمهورش است.

          هیچ یک از کار کردهای رهبران این ملت به قوام نرسیده قابل افتخار نیست در زمان شاه مستعفی بودند ما درانیکه در یک ولایت وزیر و جنرال می زائيدند و برعکس مادرانیکه مزدور و جوالی، به یاد داریم که در زمان رهبری شان در شمال کشور شخصی بنام...... اسحاق زی چندتن از هموطنان اوزبک مارا به آتش کشید و یا مردم مظلوم صفحات مرکزی و غور فرزندان شانرا به اثر شدت فقر و گرسنگی به بازار می آوردندو به اصطلاح فرهاد دریا (با برکت بازار) در برابر پول نا چیز می فروختند و افتخار بالاتر از همه از زمان شان تا به امروز افغانستان در پائینترین سطح زندگی و رفاه اجتماعی در جهان قرار دارد. واگر منظور دریا از نور محمد تره کی است من در آن تبصره ندارم و قضاوت را می سپاریم به خواننده ها.

گردن کلفت همسایه پیش روی ما پت بود اوغایتا. ماکه همسایگان متعدد داریم معلوم نیست اشاره دریا با کیست. اگربه حقایق زمینی نگاه کنیم وازاحساسات بگذریم افغانستان درمقایسه با همسایگان خود درزمان همین رهبران ازضعیف ترین کشور ها بوده است

نان بی سیاست میخوردیم

آب بی سیاست میخوردیم

دورازسیاست می گشته

آدم واری میمردیم

به یکی از تعابیر انسان حیوان سیاسی است هیچکار آدمی به دور از حیطه سیاست نیست. آنانیکه بدون سیاست میخورند و مینوشند و میمرند موجودات خنثی اند. سیاست درهمه امورزندگی انسانهادخیل است. جامعه بدون سیاست وجود ندارد. نمیدانم منظوردریاازاین الفاظ چیست؟ آیا آنانیکه سیاست میکنند چه واری میمیرند؟  و یاآنانیکه فدای سیاست های نادرست میگردندو حیات خودراازدست میدهند چه واری میمیرند؟ هم اکنون کابلیان وهموطنان ما قربانی حملات انتحاری (برادران طالب) میگردند، یا آنانیکه در گور های دستجمعی خفته اند ویا عده ییکه اجساد شان توسط فیر راکتها ازجنوب کابل یا قومندان شیرعلم پارچه پارچه میشدند چه تقصیری داشتند که به اجساد آنان توهین شود. آنچه امروز درافغانستان میگذرد پیامد سیاست های ضد مردمی، تبعیضی و نادرست غاصبان قدرت بود که به مردم بیچاره به ارث مانده. مجاهد و طالب از آسمان فرود نیامده.آنانی را که فرهاد دریا رهبرمیخواند زمینه ظهورآنان را فراهم کردند شرایط ناهنجار امروز زاده شرایط رفاه یک اقلیت انحصار طلب، غاصبان زمین، اربابان و صاحبان قدرت است و عامل خاجی همان اظهارات رسمی ایالات متحده امریکاست که باافتخار از سیاست خارجی خود اعلام کردندکه: این ما بودیم که نیروهای اتحادشوروی وقت رابه افغانستان آوردیم. عمق فاجعه افغانستان درحد قضاوت عجولانه و سطحی نیست باید در تاریخ دهه های اخیر تجدیدنظر شود.

اما در مورد شخص دریا، نگارنده زندگی فرهاد را کاملن سیاسی میداند بر خلاف سروده اش از آغاز تا امروز دریا با سیاست پیش میرود. فرهاددر زمانی ظهور کرد که حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود. دریا با حمایت مقامات ارشد حزب و حاکمیت واردعرصۀ هنری شد. زمانیکه پایه های نظام با مبارزه و مقاومت قهرمانانه مردم لرزان شد، فرهاد در کنار قهار عاصی شاعر مبارزه و مقاومت قرارگرفت واشعار شورانگیز عاصی بود که فرهاد را جوانان روی دست و شانه های خودبلند میکردندو برایش شاد باش میگفتند و کف میزدند.        

هنگامیکه دولت اسلامی تشکیل شد و مطابق پلان ابر قدرت ها گروههای مجاهد بین خود درگیر شدند وخانه خود را ویران و اردوی منظم وطن خویش را متلاشی ساختند. دریا هم راهی کشور های بیگانه شد. آن یارعزیزو عامل شهرت ومحبوبیت را فراموش کرد و حتی اورا آزرده خاطر ساخت. چنانجه محترم آصف رحمانی در ( مجموعه دو بیتی و رباعی ) قهار عاصی به این ماجرا اشاره یی کرده اند.

آنگاهیکه دوره سیاه طالبان به پایان رسید و دولت آقای کرزی زمام اموررا بدست گرفت در خارج کشور دوست عزیزی حکایت کرد به فرهاد گفتم: فرهادچرا به وطن نمی روی در داخل عده یی به غلط تصور میکنند که تو معتاد شده یی فرهاد که واقعن چهره افسرده و سیمای خسته داشت گفت: تا پنجشیری ها در قدرت هستند نمیروم. اما دیری نپائید که فرهاد دریا به مزار قهرمان ملی کشور احمد شاه مسعود رفت و به روح آن شهید اتحاف ادعیه کردو با ثبت آهنگ قرسک پنجشیری فعالیت هنری خودرا دوباره آغاز کرد.

یکی از دوستانم سروده اوغایتا را سراپا سیاسی میداند و آنرا خیر مقدمی میداند برای رییس جمهور آینده کشور، با این تفاوت که دریا تصور میکرد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ محترم زلمی رسول برنده است.

یک آهنگ دیگر که عده یی آنرا سخت سیاسی میدانند و برای دریا اقبال آفرین، سروده (فارسی- انگلیسی) سلامالیک (سلام علیک) است. محتوای آهنگ را روحیه صلح خواهی و پیام صلح مردم افغانستان تشکیل میدهد اما وقتی این آهنگ را دریا تصویری ساخته وبا ارکستر ثبت کرده است فرهاد به شکلی ظاهر شده که عده یی تصور میکنند که لباس یک  صهینوست را دربردارد حالانکه لازم و ضروری بود که فرهاد منحیث یک افغان ظاهر میشد واین تصور زمانی قوت بیشتر گرفت که آهنگ بار اول ضمیمه مصاحبه یک خانم یهودی از تلویزیون طلوع به نشر رسید که آن خانم بعداز تحسین و تمجید این سروده گفت که مادرم هم این آهنگ را خیلی دوست دارد وآشکاراست که منظور طرز لباس پوشیدن دریا بوده.

در نهایت فکر میکنم این ضرب المثل در مورد دریا صدق میکند که: خودم چه میگویم و دمبوره ام چی.  

   

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۴                       سال دهم                          دلو/حوت          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی         ۱۶ فبروری      ۲۰۱۵