کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

محمد کاظم کاظمی

    

 
همسایه

 

 

همسایه ـ چشم بد نرسد ـ صاحب زر است
چون صاحب زر است، یقیناً ابوذر است

کم‌کم به دست مرده‌دلان غصب می‌شود

باغی که در تصرّف گُل‌های پرپر است

چون و چرا مکن که در این کشت‌زار وهم
هرکس که چون نکرد و چرا کرد، به‌تر است

صبح از مزار خط‌‌‌شکنان زنده می‌شود
شاعر هنوز در شکن زلف دل‌بر است

ای بُرده هرچه بوده! چه داری که پس دهی؟
اصلاً بیا و فرض کن ام‌روز محشر است

گفتید؛ «لب ببند که با هم برادریم»
من یوسفم، که است که با من برادر است؟

ما دل به ره‌نمایی این‌ها نبسته‌ایم
پایی اگر دراز کنی، جاده رهبر است

با سنگ‌ها بگو که چه اندیشه می‌کنند
حتّا بدون بال، کبوتر کبوتر است

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۸                           سال دهم                          عقرب /قوس          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          ۱۶  نوامبر ۲۰۱۴