کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

خالده فروغ

    

 
من شهر خود را...

 

 

من شهر خود را روی آوار خیابان کرده ام گم
تا خانه‌ام را زیر دیوار خیابان کرده ام گم
هر سو نگاهی می‌کنم یک دوست یا یک آشنا نیست
تنهایی ام را نیز بر دار خیابان کرده ام گم
فرهنگ خود را هر چه می‌جویم نمی یابم، کجا شد؟
فرهنگ را در ژست بیمار خیابان کرده ام گم
من یک رمان مبهمم بی‌اوجم و بی‌قهرمانم
پیرنگ و رنگم را چو رفتار خیابان کرده ام گم
از هر دهن یک تن برآید این معمایی‌ست گویی
روح زبانم را به گفتار خیابان کرده ام گم
این شهر از من نیست من بی‌نام و بی‌شهرم در این شهر
آیینۀ خود را به دیوار خیابان کرده ام گم
اما سکوتی از دهان شهر بیرون شد که: ای وای،
خود چهرۀ خود را به دیدار خیابان کرده ام گم

خالده فروغ

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۳                            سال دهم                            سنبله           ۱۳۹۳  خورشیدی            ۰۱ سپتمبر  ۲۰۱۴