کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کاوه شفق آهنگ

    

 
کاتبان مرگ

 

 


وقتی زنده گی مرا گم می‌کند
من به سراغ زنده گی می‌روم
با ترانه یی و لبخندی

گوشهایم ورم کرده اند
از تعفن یک ساز تکرار

هنوز نمرده اند

اما از کرم‌های گرسنه می‌سرایند
و از تاریکی گور
تا استعاره یی برای زنده‌گی درست کرده باشند

خندیدن،
در لیست سیاه کاتبان مرگ
تروریست ارشد است
و زنده‌گی
گوانتانامویی که خود گردش را حصار کرده اند
با دیوار های تهی از پنجره
که مبادا زنده‌گی را
در خنده ی کودکی
یا در آسمان آبی یک تابستان ببینند

آری،
من به سراغش می‌روم
با پنجره ی پر از صدای یک باغ گنجشک

گوشهایم ورم کرده اند
از تعفن یک ساز تکرار

آخر
مرگ در ثانیه ها جاریست
زنده گی را باید یافت.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۱۶    سال دهم           ثور /جواز            ۱۳۹۳  خورشیدی              ۱۶ می‌ ۲۰۱۴