کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

میرحسین مهدوی

    

 
رای‌های بی‌طرف و سرنوشت انتخابات

 

 

 

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تفاوت های جدی با دور نخست آن دارد. در دوره ی اول تنوع و تعدد کاندیداها باعث شده بود که جبهه بندی های سیاسی چندان قابل مرز بندی نباشند. هرکاندیدی به آسانی می‌توانست از یک دسته ی کلان تر وارد دسته ی دیگر شود.این مسئله باعث شده بود که رقابت جدی میان اکثر کاندیداها شکل نگیرد. شعار اکثر کاندیداها ایجاد صلح و ثبات بود. مسئله ی عمده برای اکثر کاندیداها طالبان به حساب می‌آمد. حتی به سختی می‌شد تفاوتی در برنامه های این افراد در رابطه با صلح و امنیت پیدا کرد.درچنین وضعیتی رقابت انتخاباتی بیشتر به رفاقت انتخاباتی تبدیل شده بود. این رفاقت البته که خوب بود اما نه برای انتخابات. حماسه ی حضور مردم نشان داد که مشارکت سیاسی مسئله ی درجه یک مردم افغانستان تلقی می‌شود. به همین دلیل مردم حاضرند که برای مشارکت سیاسی و تعیین سرنوشت شان بهای سنگینی را بپردازند.

 

کشیده شدن انتخابات به دور دوم نشانگر این مسئله بود که در دوره ی اول میان دو تیم برتر نیز رقابت های انتخاباتی بیشتر به رقابت دو تیم رقیب با شعارهای همانند و یکسان تبارز کرده است . میان دو تیم اصلی بیش از آنکه رقابت بر سر برنامه و طرح های مدیریتی باشد، رقابت بین دو رهبر بوده است. بنابراین حاصل کل رقابت های میان دو تیم این بود که یکی می‌گفت داکتر اشرف غنی بهتر است و دیگر می‌گفت نه، آقای دکتر عبدالله شایسته ی رهبری و زعامت است. این مسئله باعث شده بود که تکلیف رای افراد بی طرف چندان روشن نباشد. کسانی که از نظر سیاسی طرفدار دکتر عبدالله یا دکتر اشرف غنی بودند هیچ مشکلی در مورد انتخاب شان نداشتند. طرفداران یکی از این دو کاندید تکلیف شان پیش از رقابت های انتخاباتی هم روشن بود و اصلا مخاطب تبلیغات و تشریفات انتخاباتی به حساب نمی‌آمدند. رقابت ها بیشتر با هدف کسب رای های بلاتکلیف سازماندهی شده بود. اصلا همین رای های بلاتکیلیف، مسئله ی اصلی در همه ی انتخابات های جهانی به حساب می‌آیند. درست به همین دلیل رفتن انتخابات به دور دوم از نظر تکنیکی ضعف هر دو جبهه در کسب رای های بلاتکلیف را نشان می‌دهد.

 

فضای رقابت ها در دور دوم نسبتا شفاف تراست. دو نفر کاندید به مصاف هم می‌روند و سعی می‌کنند که علاوه بر رای قطعی طرفداران شان، رای های بیطرف را نیز شکار کنند. دراین انتخابات از نظر قومی‌هزاره ها به دو دسته تقسیم شده اند، اکثریت قاطع تاجیک ها از دکترعبدالله حمایت خواهند کرد و اکثریت قاطع ازبک ها از دکتر احمدزی. دور اول انتخابات نشان داد که اکثریت هزاره ها به رای آقای محقق بله گفته و به آقای عبدالله رای داده اند. اگر این موازنه تغییر نکند، که احتمال تغییر آن بسیار کم به نظر می‌رسد، سرنوشت آقای عبدالله را رای پشتون ها تعیین خواهد کرد. به نظر می‌رسد که موقعیت تاجیک ها و ازبک ها نیز تغییر نخواهد کرد. اکثریت قاطع ازبک ها همچنان از موضع ژنرال دوستم حمایت کرده و به اشرف غنی رای خواهند داد.

 

مشکل اصلی این دو کاندید این است که در بین اقوام دیگر باید بتوانند اعتماد سازی کنند. با این حساب دکتر احمد زی مشکل اعتماد سازی با ازبک ها ندارد. ازبک ها به رهبرشان اعتماد کرده اند. آقای احمد زی برای اعتماد سازی با هزاره ها مشکل جدی دارد. مشکل جدی ایشان این است که معاون دوم او که قرار است نقش اعتماد سازی هزاره ها را بازی کند از ایفای نقش مستقیم عاجز است. آقای دانش ناگزیر است که به واسطه متوسل شود و واسطه کسی نیست جز استاد خلیلی. این مسئله به خودی خود یک ضعف به حساب می‌آید. در همین مورد استاد محقق نیاز به واسطه ندارد و شخصا دست به کار می‌شود. مسئله ی دوم این است که به نظر من سخنان و کردار  استاد خلیلی بیش از آنکه برای هزاره ها مشروعیت ساز باشند، تامل برانگیزند. شاید عمده ترین ویژه گی رهبری استاد خلیلی عقل گرایی و سنجش جوانب مختلف یک قضیه باشد. بنابراین طبیعی است که مردم نیز عین همین برخورد را با موضع گیری های خود او داشته باشند. اما استاد محقق به نظر می‌رسد که بیشتر یک رهبر عملگراست. او کمتر استدلال می‌کند. چیزی که او از هزاره ها می‌خواهد این است که به توصیه هایش عمل نمایند. به همین دلیل در دوره ی نخست رای بیشتر هزاره ها به سمت استاد محقق رفت. مسئله ی مهم دیگر دکتر احمدزی با هزاره ها مسئله ی تاریخی کوچی هاست. دکتر احمدزی جلسات متعددی با سران و بزرگان قومی‌هزاره داشته است و تلاش نموده که این معضل را به شکلی حل کند که بتواند رای بیشتری از جامعه ی هزارها نصیبش شود.

 

به نظر می‌رسد که جامعه ی سنتی پشتون ها نیز به دکتر عبدالله تمایل بیشتری دارد. دکتر عبدالله طبیعتا یک چهره ی سنتی تر از دکتر احمدزی است و در دامن جهاد رشد کرده و به این جا رسیده است. به همین دلیل اقشار سنتی پشتون ها نیز می‌توانند به سمت دکتر عبدالله سوق داده شوند. حمایت غیر مسقتیم تیم کرزی از دکتر عبدالله نیز نشانگر این مسئله است که بخشی از نمایندگان منطقه ای و قبیله ای پشتون ها نیز مصمم به حمایت از دکتر عبدالله شده است.

 

البته هنوز فرصت کافی برای سمت و سو دادن رای های بیطرف برای دو طرف کار و زار وجود دارد اما به نظر می‌رسد که تا لحظه ی اکنون مهره های تیم دکتر عبدالله آرایش قدرتمند تری دارند.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۱۶    سال دهم           ثور /جواز            ۱۳۹۳  خورشیدی              ۱۶ می  ۲۰۱۴