کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

استاد واصف باختری
شکوهستانی از شعر
خالده فروغ

 

 

 

 

 

 

 

 
 

   

پروفیسر دکتر ولی پرخاش احمدی

    

 
بادداشتی بر نبشتهء
 «استاد واصف باختری، شکوهستانی از شعر»

 

 

دوست فرزانه ایشور داس عزیز،

 

صمیمانه ترین تمنیات مرا پذیرا شوید. تلاش پیگیر شما را در انتشار وزین نامهء کابل ناتهـ می ستایم.

 

در شماره ی ۲۱۳ سال دهم (حمل ۱۳۹۳) کابل ناتهـ مقالت «واصف باختری، شکوهستانی از شعر» نبشتهء بانو ارجمند خالده فروغ، تحلیل ناب و شایسته یی از جایگاه استاد واصف باختری در حوزهء شعر معاصر دری فارسی ارائه می دهد. این مقالت می تواند دریچه یی فراخور و برازنده یی به روی درک و دریافت کارنامهء شاعری استاد بگشاید.

خامهء خالده فروغ زایا و پربار باد.

 

برای بیانگری و بازگویی و شکافتن شعر استاد واصف باختری، نویسندهء «واصف باختری، شکوهستانی از شعر» به گزینه هایی چند از سرود های استاد نظر داشته است، تا بر کشیدن و توضیح آنها، به تبیین ژرفا و گسترهء سخن استاد بپردازد. از میان این گزینه ها، اما، دو سه بار به سروده ی ماندگار و زیبای « خوان هفتم و آنگاه...» به عنوان نوع نمای کار ای روایی استاد اشاره ورزیده شده است. ناگفته پیداست که این سرودهء روایی به تنهایی می تواند موضوع وشتار تحلیلی مفصل و دراز دامنی گردد. زیرا هم بار معنایی و هم ساختار شعری آن از غنامندی و شکوه فزاینده یی برخوردار است.

 

خالده فروغ در نوشتار خود به نیکویی به «بیان روایی و داستانی» شعر « خوان هفتم و آنگاه...» اشارت می ورزد و درواپسین بخش مقالت، به نقل پارهء آغازین این شعر می پردازد:

 

سپیده ـ پیر روشنی فروش دوره گرددـ

به دوش کوله بار نور

به ره نهاده بود گام

که با صدای آی آی روشنی

ز کوچه های شهر خاوران گذر کند

که ناگهان

انار سرخ ماه

ز «چرخ گوشت سای ابرها» گذشت....

 

شعر «خوان هفتم...» در صفحات ۸۷-۸۹ دفتر و آفتاب نمی میرد (کابل، ۱۳۶۳)؛ صفحات ۳۴-۳۵ دفتر برگزیدهء اشعار باختری، دروازه های بسته تقویم (پشاور، ۱۳۷۹)؛ و همچنان صفحات ۱۵۴-۱۵۵ دفتر سفالینه یی چند برپیشخوان بلورین فردا (کابل، ۱۳۸۸)؛ که در برگزیدهء پاره اعظم پرداخته های شاعرانهء استاد است، منتشر شده است.

در چاپ این شعر در هر کدام از دفترهای برشمرده، تصریح شده است که تعبیر «چرخ گوشت سای ابرها» در این شعر از فروغ فرخزاد وام گرفته شده است. شوربختانه که در نوشتار مفصل و سامانمند بانو خالده فروغ، نشانه «» از کنار «چرخ گوشت سای ابرها» از قلم افتاده است و این امر ممکن است به دژفهمی در ذهن دوستداران شعر استاد و خواننده گان شعر فروغ فرخزاد بیانجامد.

 

با نگارش یادداشت کنونی من در پی توضیح این نکته ام که در متن اصلی شعر، به وامگیری استاد از تعبیری از فروغ فرخزاد به روشنی اشاره رفته است. از خوانندهء آگاه خواهشمند تا، چنانکه جناب استاد واصف باختری در متن نخستین و آغازین شعر «خوان هفتم...» آورده اند، تعبیر «چرخ گوشت سای ابرها» را پرداخته ذهن و زبان و تخیل بارور و فرازمند شاعر بزرگ معاصر فروغ فرخزاد بخوانند.

 

در پای سخن، جا دارد تا باردیگر تلاش خالده فروغ را در مقالت «واصف باختری، شکوهستانی از شعر» در بازگشایی و تحلیل پاره یی از پیچیدگی ها و دشواری های سخن استاد واصف باختری به ستایش نشینیم و ارج گذاریم.

 

ولی پرخاش احمدی

دانشگاه کالیفرنیا ـ برکلی

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۱۴      سال دهم           حمل/ ثور             ۱۳۹۳  خورشیدی                شانزدهم اپریل  ۲۰۱۴