کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

             فرید برزگر

    

 
وضعیت‌ پناهنده‌گان افغانستانی در ایران

 

 

نگاه جمهوری اسلامی ایران نسبت به انسان همان نگاه امارت اسلامی نسبت به انسان است. حالا آن انسان شهروند خودی باشد، پناهنده باشد، مهاجر باشد، یا هر نام دیگر که برای توجیه سیاست‌های ستمگرانه‌ی خود به آن بدهند.
جمهوری اسلامی برای نقض حقوق بشری انسان‌های که به عنوان پناهنده به آن کشور رفته اند، از کاربرد نام پناهنده و مهاجر سرباز می‌زند، چون آنها مطابق قوانین بین‌المللی دارای حقوق مشخص در کشور میزبان اند و دولتی که شهروندان خودش را قتل عام می‌کند، هیچ تعهدی نسبت به حقوق و حفظ کرامت انسانی پناهنده‌گان ندارد.


سیاست غیرانسانی نظام حاکم نیز چنانچه معمول است بر رفتار توده‌ها در کلان‌شهرها، شهرها و روستاها به وسیله‌ی رسانه‌های دولتی و شبکه‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد و نفرت جمعی نسبت به پناهنده‌گان را سازماندهی می‌کند. این نفرت در بسیاری موارد ناخود‌آگاه است و احساسات مردم است که توسط دستگاه حاکم به نفع خود مهندسی می‌شود.
از جانبی، شمار بسیار از پناهنده‌گان افغانستانی مقیم ایران، متاسفانه کارگران بدون تحصیل و آموزش اند و از روستاهای افغانستان برای کار به ایران می‌روند. این جمعیت با روند عادی و زنده‌گی شهری در شهرهای ایران به ساده‌گی توافق پذیر نیستند. جوانان و میان‌سالان ساده و بی‌تجربه که به آسانی قابلیت فریب‌خوردن و سوی استفاده قرارگرفتن را دارند. بنابرین شماری ممکن است دست به جرایمی بزنند یا با باندهای جاسوسی و تبه‌کار از ناگزیری یا برای پول همکاری کنند. این را نیز دست‌گاه حاکم ابزار تبلیغاتی برای سازماندهی ذهنیت عامه در برابر افغانستانی‌ها می‌سازد. استفاده‌ی ابزاری از پناهنده‌گان ناگزیر…
در این میان، ما هرچند به سختی اما دو درس را باید بیاموزیم:
یک: انسان افغانستانی، انسان بی‌پناه، ستم‌دیده و بدبخت است. حالا اگر در سرزمین مادری باشد، در ایران یا پاکستان باشد یا اروپا و آمریکا. نام افغانستان در شناسنامه‌ی شما، جواز تحقیر شما را به دیگران می‌دهد. پس باید توقع خود را مدیریت کنیم و اگر پناهنده هستیم، انتظار هر رفتاری را داشته باشیم. همچنان برای دگرگونی این هویت شرم‌آور و ننگین حتا در حد یک کلمه هم که شده کاری بکنیم.


دو: احساسات جمعی ما در بزنگاه‌های تاریخی در داخل کشور و در منازعات منطقوی بسیار خام، ساده‌انگارانه، رمانتیک، مذهبی و در بسیاری موارد مثل جنگ اسراییل و ایران، احمقانه است. پناهنده‌‌های بدبختی که کشور میزبان آنها را به عنوان انسان به حساب نمی‌آورد، برای «آغا صاحب» گلو پاره کردند و فردای جنگ با چوب و باتوم از آن کشور رانده می‌شوند. باید به این درک برسیم که زبان، تاریخ و فرهنگ مشترک ما وقتی قابل احترام است که از موضع قدرت وارد رابطه شویم یا کم از کم با طرف برابر باشیم. برای دولت و توده‌ها در ایران، زبان و فرهنگ مشترک شما گذشته از این که پشیزی اهمیت ندارد، یادکردنش برای آنها خنده‌آور است. پس باید عزت نفس لازم را کسب کنیم تا خود را در چشم‌ آنها با این پیوند‌های در جهان امروز بی‌معنا خوارتر نکنیم. پناهنده هستیم که هستیم، اما این قدر سنگ همزبانی و هم‌فرهنگی بی‌معنا را به سینه نزنیم.


کلام آخر، یک نظام مذهبیِ توتالیتر، چه در داخل و چه در خارج، حقوق و کرامت انسان برایش بی‌معناست. گلایه و شکایت و غیره جایی را نمی‌گیرد. این نظام‌ها باید نابود شوند و یک انسان افغانستانی اگر هیچ کار دیگری نمی‌تواند بکند، کم از کم باید نفرت خود را نسبت به آنها تقویت کند. نفرتی که روزی به شکل همگانی باید منفجر شود.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۴۸۳       سال بیست‌‌یکم        سرطان     ۱۴۰۴     هجری  خورشیدی              اول جولای   ۲۰۲۵